۱۳۸۸ مهر ۲۱, سه‌شنبه

تکرار تاریخ

آقای نعیمی پور!
حتماً شنیده اید که می گویند تاریخ دو بار تکرار می شود. یکبار به صورت تراژدی و بار دوم کمدی و شما دو روی این تاریخ را دیده اید. فراموش نمی کنید روزهای شکنجه را در آن رژیم وقتی که به دست نیروهای اطلاعاتی بازداشت شده بودید. روزهای سخت انفرادی و بی خبری. چه فرقی می کند اسمش ساواک باشد یا وزارت اطلاعات. مهم این تاریخ است که هی ما را به سخره می گیرد. اصلاً به ذهنتان هم خطور نمی کرد که روزی به خشم بپرسند:"این بود دستاورد انقلابتان؟" و شما سکوت کنید بی هیچ رضایتی، در حالی که ذهنتان پرتاب شده باشد به گذشته های دور ِ نه چندان دور. وقتی که تاریخ هی تکرار میشود، دورترین خاطرات هم در همین حوالی هستند گویی.
وقتی از زندان بیرون آمدید هیچ حرفی نزدید از فشاری که بر شما رفته بود و از شکنجه هایی که شده بودید ولی مادربزرگ گفت که در نبود شما چقدر شکنجه روحی شده است و چقدر جسم او نحیف تر...
تاریخ مدام تکرار می شود آقای نعیمی پور!
حالا بعد از سی سال از دستاورد بزرگتان، به روزی رسیده ایم که پسرتان را به زندان انداخته اند.به دلیل اینکه به وضع موجود معترض بوده و در انتخابات شرکت کرده تا تغییر دهد شرایط اسفبار روزگارمان را. حکومتی که چه خون دلها برای حفظش خورده بودید ، از به بند کشیدن فرزندان ِ مردان ِ اسیر آن رژیم هم هیچ ابایی ندارد.
اما آقای نعیمی پور! تاریخ در این تکرار خودش را اصلاح می کند.
پسرتان به انقلاب نمی اندیشید. ذهن او مملو از اصلاحات ساختاری بود. اصلاً روحیه تخریب کردن و از نو ساختن از اندیشه ها رخت بربسته. حالا پسرتان در سلول انفرادی است آقای نعیمی پور. ولی خیالتان راحت! تاریخ در عین تکرار اصلاح می شود. ما نمی گذاریم مادربزرگ از اسیر بودن فرزندتان آگاه شود. این بار مادربزرگ شکنجه روحی نمی شود و جسم نحیفِ باقیمانده از آن سالها شکسته ی ظلم این روزها نمی شود.
راستی! تکرار تاریخ عجیب تلخ است، حتی اگر این تکرار همراه با اصلاح باشد

۱ نظر:

  1. دلم گرفته
    دام عجيب گرفته است
    و هيچ چيز
    نه اين دقايق خوشبو كه روي شاخه ي نارنج ميشود خاموش
    نه اين صداقت حرفي كه در سكوت ميان دو برگ اين گل شب بوست
    و نه هيچ چيز مرا از هجوم خالي اطراف نميرهاند
    و فكر مينكم
    كه اين ترنم موزون حزن تا به ابد
    شنيده خواهد شد

    سهراب

    پاسخحذف