۱۳۸۸ بهمن ۶, سه‌شنبه

بحث هایی فلسفی در باب خدا

-انسان سالهاست که قربانی لج ولجبازی خدا و شیطان است.
-دو برابر تعداد آدمهای روی زمین خدا وجود دارد! آدمها اول خودشان را میپرستند و بعد خدا را.
-به گاهِ انتخاب، آدم همیشه خودش را انتخاب می کند و بعد خدا را
-به گاهِ گناه، آدم اول گناه را انتخاب می کند و بعد خدا را
-و به گاهِ لذت آدم اول لذت را انتخاب می کند و بعد خدا را
-خدا همیشه آخرین گزینه است به جز مواقع مشکلات. به عبارتی: خدا =حمال مشکلات
-در وجود خدا لذتی نیست و در وجود گناه چرا
-خدا هم خداوندهای قدیم. اصولاً درزمان قدیم همه چی بهتر بوده حتی خدا
-زرتشتی ها می گویند :"خدا" یعنی " به خود آ" ( به خودت بیا) و این " به خود آمدن" شغل انبیاست
-چون مردم حرف خدا را نمی فهمیدند و خدا حرف مردم را ،پس از میان مردم پیامبرانی برانگیخت که به زبان مردم با آنها سخن بگویند، ولی مشکل از آنجایی آغاز شد که مردم حرف پیامبران را هم نمی فهمیدند. تعداد مردم بیشتراز پیامبران بود و دموکراسی حق را به مردم میداد. خدا خشمگین شد و گفت:" اکثرهم لایعقلون" وبه این ترتیب پیامبران برنده شدند.
-خدا می خواست جای حق بنشیند، ولی روی آن نشست. سالهاست که کسی صدای حق را نشنیده.
-اگر من امتحانام رو قبول بشم زحمت خودم بوده، ولی اگه بیفتم خداست که حواسش به من نبوده.
-خدا هم خود پرست است. به هر حال هرکس خدایی دارد
-حکایت خدا شبیهِ موشیِ که جلوی آینه رفت و گفت:" موش بخوره تورو". خدا هم جلوی آینه رفت و گفت:" فتبارک الله احسن الخالقین".
-خدا آنقدرها هم که می گویند بزرگ نیست.
-خدا، شیطان را به آدم فروخت و در دلش گفت: " نو که میاد به بازار، کهنه میشه دل آزار". از آن روز انسان و شیطان سرِ جنگ دارند.
-خدا سردش شد. پس بخاری خود را روشن کرد تا از سرما نمیرد. هیزم او به پایان رسید. پس آدم شد هیزم او. تاگور خیال می کند که هر کودکی که به دنیا می آید نشانه این است که خدا هنوز از انسان نا امید نشده. هر کودکی که به دنیا می آید، زغالی است برای هیزم بخاری خدا.چه فرقی می کند اسم بخاری، ایران رادیاتور باشه یا جهنم؟
-و خدا تنها آدمیِ که میشه اینقدر راحت باهاش شوخی کرد بدونِ اینکه از دستت ناراحت بشه. نتیجه گیری اینکه: خدا با جنبه ترین آدمِ رویِ زمینه
پی نوشت: به سفارش پرند، نوشته ای پر از خدا و ساختار شکنی

۱۱ نظر:

  1. وای خدا
    کاش بیای خودت هم بخونی

    پاسخحذف
  2. .
    .
    .
    فوق العاده بود سعید
    شارژرمو زدی به برق انگار
    می شه ما هم سفارش بدیم ؟؟
    ِD:

    پاسخحذف
  3. خودمو آماده کرده بودم که دلم به حال خودمون بسوزه
    خودمو آماده کرده بودم دلم خنک شه
    ولی آخرش باز دلم به حال خدا سوخت !

    پاسخحذف
  4. مهتاب جان! می بینی این خدای بنده خدا چقدر تنهاست؟

    پاسخحذف
  5. احیاناً فعالیت روزنامه نگاری نمیکنی جایی ؟!
    دقیقاً مثل روزنامه نگارا میمونی که کافیه سوژه بهشون بدی تا 3 ستون مقاله تحویلت بدن ! :دی
    اگر جایی فعالیت داری بگو ما مشترک شیم خب ! :دی

    پاسخحذف
  6. این قدر تک تک جمله هات عالیه که میترسم با تأکید روی یکی در حق بقیه ظلم بشه !
    ولی شاید باورت نشه ..
    از اول این پست داشتم به آخرش فکر میکردم
    به اینکه خدا تنها کسیه که میشه این همه جملات ساختارشکنانه نثارش کرد و از کهریزک و اوینش نترسید !
    میتونی تصور کنی وقتی به آخرش رسیدم و دیدم همینو اشاره کردی چه حالی شدم ؟؟ ...

    پاسخحذف
  7. خدا نشست و گریه کرد و خداییشو پس داد

    پاسخحذف
  8. از علی خبر نداری ؟
    همون دوست اصفهانیت ؟ ..

    پاسخحذف
  9. اول خواستم نظری ندم ولی گفتم شاید بهتر باشه بگم میخواهد خوشش بیاید میخواهد بدش بیاید.اول که نظراتت را درباره خدا و جهنم و.. خوندم بیشتر به جنس نظرات انسانهای ماقبل تاریخ میمونه تا انسان قرن بیستو یکم .در کتابی که در باره تمدن یونان باستان و عقاید اونها خخوندم اونها بیشتر ازو نیبت به خدا اطلاع دارند حتی توصیف بتهاشون اینطور مثل تو نیست.

    پاسخحذف
  10. ازاین خط به بعد را دوباره مینویسم :
    در کتابی که در باره تمدن یونان باستان و عقاید اونها می خوندم اونها بیشتر ازتو نسبت به خدا اطلاع دارند حتی توصیف بتهاشون اینطور مثل تو نیست. خیلی قدیمی توصیف میکنی از رژیم بدت میاد چرا عقب گرد فرهنگی؟

    پاسخحذف
  11. اصولاً "شوخی" با عقیده و نظر و توصیف و تمدن و اینا اونقدر فرق داره که به "عقب گرد فرهنگی" تعبیر نشه !!
    فکر میکنم لحن نوشته مشخصه ..

    پاسخحذف